مناعت طبع
از خاطرات حضرت استاد علامه ايازي(ره)
روزي يكي از استادانم پس از پايان درس ومتفرق شدن اصحاب درس گفت: بنشينيد با شما كاري دارم، در جلسه كسي حضور نداشت؛فرمود:فلاني ميدانم براي اجاره خانه گرفتاري.اگر اجازه دهيد من كمكي براي شما از آيت الله حكيم بگيرم،گفتم: حاضر نيستم!
فرمود اگر مايل نيستيد نام شما را نمي برم،فقط به عنوان يك فرد طلبه اظهار ميكنم؛عرض كردم:
اي استاد عزيز؛خداوند براي هركسي دري از رزق گشوده است،چنانچه انسان از در ديگر وارد شود آن در بسته مي شود و خداوند راهي براي رزقم گشوده و تا كنون مي رسيد و اگر الآن بخواهم از راه ديگر خود را تأمين كنم، آن راه بسته مي شود.
«مر حوم علامه در پاورقي خاطراتشان نوشته بودند: اي خواننده ي گرامي!در اين جمله خوب تأمل كن،به خدا قسم كه پس از تجربه طولاني و تأمل در دقايق روح و معناي زندگي،برايم به طور مكاشفه اين جمله روشن شد»
{برگرفته از دفتر خاطرات علامه ايازي (ره)}
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: رستمکلا ، دلنوشته ها ، ،
برچسبها: